باز صبح به ما رسید

تا ساعتی دیگر از ما هم جلو می زند و ما مجبوریم با ظهر سر کنیم

البته ظهر هم همیشه مرا قال می گذارد دقیقا مثل برادرش غروب

و من مجبورم با شب سر کنم

اینگونه نمی شود

باید تندتر باشم

آنقدر سریع که دوباره به صبح برسم.


پ ن : سپیده زد مگر تو خندیدی؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

برنامه یوتنکیو حسین الساری ابوارکان لوله گالوانیزه - لوله گالوانیزه برق - سینی کابل - نردبان کابل مرجع مقالات رسمي کرم پودر امداد رایانه تراکمه هدایای تبلیغاتی آفرنگ جامه Fardddddd آوای دل وبلاگ دکتر امیر سبحانی .